رئیسکل بانک مرکزی در یکی از جلسات مشترک با مدیران عامل بانکها با اشاره به مزایای تخصصیشدن بانکها تصریح کرد که «هر بانکی نمیتواند هر فعالیتی داشته باشد و بانکهای توسعهای، تجاری و قرضالحسنه در حوزه فعالیت تخصصی تعریف شده باید فعال باشند و حتی تعدادی بانک جامع هم که وجود دارند، باید بر اساس عقود مشخص و تفکیک شده در هر یک از این حوزهها فعال باشند».
بدون شک بازنگری در نظام بانکی کشور، ساماندهی حرفهای فعالیت بانکها، وضع نظام کنترل و نظارت متناسب با شرایط فعلی اقتصادی برای اصلاح نظام بانکی، اهمیت ویژهای دارد. طبق تفکیک بانک مرکزی، پنج بانک کشور در حال حاضر به عنوان بانکهای تخصصی و توسعهای شناخته میشوند که هدف از ایجاد آنها تمرکز بر تامین منابع عموماً دولتی برای اجرای طرحهای کشور و حمایت تسهیلاتی از بخشهای اقتصادی مانند مسکن، کشاورزی، صنعت و معدن، توسعه تعاون و توسعه صادرات است.
همچنین دو بانک و موسسه مهر ایران و رسالت با موضوع تخصصی قرضالحسنه فعالیت میکنند و سایر بانکها به عنوان بانک تجاری شناخته میشوند. با این وجود، در حال حاضر شاهد هستیم که حد و حدود فعالیتهای تخصصی در این بانکها رعایت نمیشود و بعضاً برای مثال بانکهایی با حوزه فعالیت تخصصی به بانکداری تجاری نیز مشغولند. همچنین بخشنامهها و قوانین بانک مرکزی در مورد همه بانکها به یک شکل است که در صورت تفکیک درست بانکها، باید دستورالعملها و بخشنامهها نیز بر مبنای نوع فعالیت تفکیک شود. در همین رابطه با سعید باستانی، نماینده سابق مجلس و استاد دانشگاه به گفت و گو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
یکی از رویکردهای جدید بانک مرکزی، تخصصیشدن بانکها بوده که در حال برنامه ریزی است. در این مورد چه دیدگاه و پیشنهاداتی دارید؟
مفهوم تخصصیشدن بانکها، کار کردن بانکها در حوزههای مشخص شده است که در صورت عملیاتیشدن چند مزیت را میتوان برای آن برشمرد.
نخستین مزیت تجمیع کارهای تخصصی است که به صورت پراکنده در مکانهای مختلف انجام میگیرد. بر فرض بانکی به نام کشاورزی، به عنوان یک بانک تخصصی در حال فعالیت است، ولی کارهای مربوط به تمام بانکها را انجام میدهد و در این میان نیز گاهی از وظیفه اصلی خود غافل میماند. البته در بین بانکهای تخصصی، بانک صنعت و معدن به عنوان یک بانک تخصصی تا حدودی کار مرتبط انجام میدهد و شعبههای محدودی هم دارد. بر فرض چنانچه استان خراسان فعالیت میکنید، شعبه این بانک در مشهد است، باید به آنجا مراجعه شود. تنها دلیل هدایت درست این بانک هم کار کردن برای یک هدف مشخص است، بر همین اساس، گروه همکاران طبق تخصص و برنامه انتخاب میشوند. همانطور که مشخص است، راهاندازی یک نیروگاه نیاز به اعتبار دارد، گروه مجهز تخصصی در بانک از مفهوم کار کاملاً مطلع است و میداند که برای پیشبرد آن چه مقدار زمین، آب، خوراک، گاز و... باید در اختیار باشد، بنابراین بر اساس جدولی که در همین رابطه تهیه شده، تخصیص اعتبار انجام میگیرد و طبیعتاً کار در چنین وضعیتی بهدرستی پیش میرود و نظارت هم در این شرایط بسیار مشخص و درست انجام میشود.
بر این اساس، در صورتی که فهم از تخصصیشدن بانکها همین موضوع باشد، قدم بزرگی برای کمک به اقتصاد و جامعه برداشته خواهد شد، زیرا هم افراد پذیرنده و اعتباردهنده تخصصیتر میشوند و هم مشتریان از نحوه اعتبارسنجی و شرایط خود آگاه خواهند شد و فهم متقابلی نسبت به یکدیگر پیدا میکنند.
برای تخصصیشدن واقعی بانکها چه معیارهایی باید مدنظر قرار گیرد؟
بانکهای تجاری باید از گروهی که کارشان بانکداری است، برای امکان نقل و انتقال پول ضمانتنامه داشته باشند. فعالان این بخش در دسترس هستند و با آنان میتوان کار را به درستی پیش برد. البته بعید میدانم بانکهای خصوصی به موضوع تخصصیشدن ورود پیدا کنند که البته یکی از مشکلات موضوع مورد بحث هم همین امر است، زیرا در حوزه اطلاعات و نظارت، تنوعبخش دولتی، خصوصی و نیمهخصوصی در بانکها به دلیل یکسان نبودن تبعیتپذیریها دردسرساز شده است.
نحوه اجرای بخشنامهها در بانکهای دولتی و خصوصی با یکدیگر تفاوت دارد. به همین دلیل، تخصصیشدن بانکها در بانکهای دولتی امکانپذیرتر است و میتوان آنها را به حوزههای مختلف، اعم از تجاری و توسعهای تقسیم کرد. نکتهای که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد، محدود کردن تنوع کاری است. به حوزه کشاورزی برمیگردیم، تنوع کار در آن زیاد است، ولی فرضاً در حوزه بانک توسعه صادرات خیلی نیاز به شعب آنچنان احساس نمیشود و تقریباً شبیه بانک صنعت و معدن عمل میکند. این موارد را میتوان درباره بانکهای متمرکز استانی با ویژگیها و مشتریان خاص در نظر گرفت و هدف را ایجاد و تعیین کرد. در واقع اساسنامهها باید تغییر کند و به سمت تخصصیتر شدن برود.
بانک مرکزی باید چه الزاماتی را برای تخصصیشدن بانکها فراهم کند؟
بانک مرکزی وظیفهاش رگولاتوری است، بنابراین شاخصها را باید تعیین کند. در بانک، ریسکهایی مانند ریسک سیاسی، اقتصادی، مالی و... تعریف میشود و برای آنها شاخص در نظر میگیرند و طبیعتاً این شاخصها در بانکهای مختلف تغییر میکند. به عبارتی، هنر بانک مرکزی، رگولاتوری شاخصها است که البته برای هر کدام از این بانکها تعریف شاخصها و حد پایین و بالای آنها ممکن است تفاوت داشته باشد. بر فرض یک بانک تجاری با بانک توسعهای قاعدتاً باید متفاوت از یکدیگر مورد توجه قرار گیرد تا نظارت هم دقیقتر انجام شود.
در کشورهای دیگر چگونه رفتار میکنند؟ نگاه آنها به موضوع تخصصی بودن بانکها چیست؟
بانکهای تجاری در کشورهایی که کار بانکداری زیاد انجام میدهند، مانند لوکزامبورگ، خیلی قوی و ویژه رفتار میکنند. به این معنا، تعریفهای خاصی از نحوه ورود و خروج پول دارند. پول برای بانک بسیار مهم است، بنابراین اینکه پول از کجا میآید، چگونه ورود پیدا میکند، ضمانتها به چه شکلی صادر میشود، عمق و نفوذش تا چه اندازه است، بسیار اهمیت دارد. نمونههای خوبی را حداقل در بانکهای تجاری این کشور میتوان مورد توجه قرار داد. گردشهای مالی در این بانکها بسیار بالاست و به دلیل کسب اعتماد در سطح بینالمللی، خدمات فراملی ارائه میدهند و در این زمینه بسیار حرفهای رفتار میکنند.
در واقع این بانکها بستر را فراهم میسازند تا کسی که در صدد جا به جایی پول و اخذ ضمانتنامه است، راحتتر این کار را به نتیجه برساند. نوع کار کاملاً تعریفشده و به همان نسبت عمق نفوذ هم بیشتر میشود، بر همین اساس، کشورهای دیگر نیز تبادلات تجاری خود را به لحاظ پولی در لوکزامبورگ انجام میدهند.
اگر بانکها دستهبندی شوند، آیا میتوان انتظار داشت که از حجم معوقات بانکی و نکول تسهیلات کاسته شود؟
در کوتاهمدت این اتفاق نخواهد افتاد، ولی در درازمدت امکانپذیراست. علت آن هم به ترمیم نحوه اعتبارسنجی ارتباط پیدا میکند. البته مثال نقض هم درباره این موضوع وجود دارد. فرض کنید بانک صنعت و معدن یک بانک تخصصی است و پولی به شرکتی برای تاسیس نیروگاه اختصاص میدهد، اما به موقع بر نمیگردد و وقتی این عدم بازگشت پول به عنوان سوال مطرح میشود، پای دولت به دلیل پرداخت نکردن پول خرید برق از این نیروگاه به میان میآید، یعنی گرفتاری کار در جای دیگری غیر از بانک است.
دستهبندی بانکها کمک میکند اهلیتسنجی و اعتبارسنجیها در بخشهای مختلف تجاری، توسعهای، صنعت و معدن و کشاورزی بهتر اتفاق بیفتد، ولی ریشه بعضی از معوقهها و نکول، نشان میدهد در این چرخه مالی ایرادهایی وجود دارد که وقتی درست نمیشود، کار عقب میافتد.
معنای آن این است که وقتی یارانه برای برق و استفاده مصرفکننده پرداخت میشود، مابهالتفاوت آن را دولت باید به تولیدکننده برق بپردازد تا او هم وام خود را تسویه کند. اما زمانی دولت فاقد توانایی پرداخت این پول است و بر فرض چندین هزار میلیارد تومان بدهکاری دارد، تولیدکننده هم به همان نسبت نمیتواند قسط خود را تسویه کند. به لحاظ تخصصی، شناسایی به درستی انجام گرفته، ولی فرایند گردش مالی بیرون از آن، مانع پرداخت به موقع میشود.
تخصصی شدن بانکها چه تاثیری بر کاهش ناترازیهای در کل نظام بانکی دارد؟
نسخهها نیازمند اصلاح هستند. فرمانده تولید در کشور باید فرایندها و چرخهای اقتصادی را رگولاتوری کند، زیرا حتی در صورتیکه چرخدنده بانک مرکزی به درستی بچرخد، اما سایرین به روند قبلی خود ادامه دهند، تغییری محقق نخواهد شد. بر فرض در صورتیکه دارای یکچرخه صادرات باشید و بر اساس آن کالایی خارج از کشور ارسال کنید، چنانچه این چرخه درست عمل نکند، زمان برگشت پول آن به درستی اتفاق نخواهد افتاد. در چرخه تولید هم به همین شکل است، تولید صنعت و معدن یا برق، انرژی و نفت، هر کدام از اینها دارای یکچرخه مالی هستند که باید اصلاح شوند تا نکول و معوقات اصلاح شود.
مجدد تاکید میکنم که حتی در صورتی که بانک مرکزی وظیفه رگولاتوری خود را به درستی انجام دهد. ناترازیهای مالی و کسریها به بانک مرکزی فشار وارد میکنند، زیرا این ناترازیها به یکباره از شرکتهای بزرگی مانند توانیر به سمت بانکها منتقل میشوند و در این زمان بانک مرکزی دچار مشکل میشود.
نظر شما